خانم کوچولوی خانه ما

نیایشم دختر شیرین زبونم خیلی وقت بود که میگفتی مامان میخوام بیام اداره ( محل کار مامانی ) از اون جایی که مجبور بودم اضافه کار وایسم و بابایی هم سرکار بود مجبور شدم زمان تعطیلی مهدکودک شما رو با خودم ببرم اداره عزیزم قربونت برم که تو فکر من بودی و مرتب میگفتی آقای رئیس دعوا نکنه ولی وقتی گفتم آقای رئیس اجازه داده خوشحال شدی و کلی برای خودت بازی کردی جواب تلفن می دادی کار با کامپیوتر میکردی.                                     &n...

دختر شیرین زبون مامانی سلام گل نازم، عزیز دلم الان که دارم این پستو برات می گذارم دقیقا" تا این لحظه 4 سال و 8 ماه و یک روزاز سن قشنگت می گذرد. هرچه روز به روز میگذره دخترم برای خودت خانم تر میشی دیگه تمام کارهات را خودت انجام میدی از قبیل لباس پوشیدن، مسواک زدن، و کمک کردن در کارهای خانه خیلی خیلی عاشق ظرف شستن هستی گلکم طبق روال همیشه آخر هفته ها رفسنجان خونه بابابزرگ هستیم حیف که بابا بزرگ و مامان بزرگ نیستند تا شاهد شیرین زبونیهایت باشن (( روحتــــــــــــــــــان شـــــــــــــــــــــــاد )) عصر پنجشنبه هوا که خنک شده بود و میخواستیم بریم برای زیارت اهل قبور خانم گلم از...